نورنیوز ـ گروه بینالملل: نبرد حق و باطل در پهنه سرزمین مقدس فلسطین، در آخرین مواجهه خود تاکنون نزدیک به چهل روز به طول انجامیده و در این میان سوال اصلی افکار عمومی جهان این است که در نهایت پیروز این جنگ نابرابر کدام جبهه خواهد بود؟
منطقاً به این سوال میتوان از دو منظر پاسخ داد: « وجه میدانی» و «وجه راهبردی»، بررسی هر یک از دو وجه یاد شده و همچنین برآیند آن میتواند برآورد دقیقتری از پیروز این نبرد ارائه کند.
از منظر میدانی؛ رژیم صهیونیستی که تصور میکرد توان ترمیم حیثیت از دست رفته خود پس از «طوفان الاقصی» را دارد، گرچه با بمبارانهای کور و وحشیانه بالغ بر یازده هزار نفر که بیش از نیمی از آنها زن و کودک بودهاند را طی این مدت به شهادت رسانده، اما ارزیابی شرایط میدانی و اذعان کارشناسان نظامی و امنیتی نشان میدهد که رژیم صهیونیستی هنوز نتوانسته به توان و ظرفیت اصلی مقاومت ضربهای بازدارنده و یا حتی محدود کننده وارد کند.
در این میان موج مهاجرت معکوس در اراضی اشغالی شدت گرفته و شهروندان اسرائیلی به دلیل اوجگیری مشکلات و بحرانهای داخلی با تجمعات و تظاهرات گسترده، اعتراض خود را به صورت مستمر به جنگطلبی و البته ناتوانی دولت نتانیاهو در تأمین امنیت خود ابراز میکنند.
علاوه بر این اختلافات سیاسی در هیئت حاکمه رژیم صهیونیستی، ارتش و دستگاههای امنیتی روزبهروز در حال افزایش است و ثبات و پایداری ساختاری این رژیم را با چالشهای کمسابقه روبهرو نموده است.
در نقطه مقابل، مردم غزه و همچنین کرانه باختری با روحیهای دوچندان ضمن حمایت کامل از گروههای مقاومت، خود به پیشران نبرد با دشمن اشغالگر و متجاوز تبدیل شدهاند و نه تنها انسجام میان اجزاء مقاومت فلسطین به صورت کمسابقهای افزایش یافته بلکه حمایت همهجانبه گروههای مقاومت در عراق، لبنان و یمن از مقاومت فلسطین باعث تقویت کمسابقه این جبهه شده است.
از منظر راهبردی اما؛ مصادیق شکست محتوم صهیونیستها و دولت مضمحل نتانیاهو به طریق اولی نمایانتر است، چه، نه تنها سالها تلاش برای وارونهنمایی حقیقت و سفیدسازی ظلم و تجاوزگری با بیدار شدن افکار عمومی دنیا نسبت به خوی پلید و باطن جنایتکار آنها ناکام مانده و قضیه فلسطین مجددا به مسئله اول مردم دنیا تبدیل شده، بلکه با بطلان افسانه شکستناپذیری اسرائیل در ابعاد اطلاعاتی، نظامی و امنیتی، هیمنه شکست ناپذیر بودن آنها در هم شکسته و موجودیت رژیم زیر سوال رفته است.
در این میان، تظاهرات مردمی کمنظیر و مستمر در کشورهایی که دولتهای آنها از حامیان اصلی اسرائیل هستند نشان دهنده عمق شکاف میان افکار عمومی و رویه حاکمان است.
در جهان امروز که «قدرت مدنی» بیش از هر عامل دیگری تعیین کننده روندهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی در جهان است، چنین رخدادی را باید به منزله یک شکست راهبردی غیر قابل جبران برای رژیم صهیونیستی مورد توجه قرار داد.
با این تفاسیر؛ بر همگان آشکار است که تبلیغات دولت جنگی نتانیاهو در خصوص تسلط بر غزه و بیان موضوعاتی در توجیه حمله به مراکز درمانی که آخرین نمونه آن در بیمارستان الشفاء غزه در حال انجام است، بیشتر شبیه یک عملیات روانی ناشی از ناتوانی در میدان است تا واقعیت، به ویژه اینکه بعد از گذشت چهل روز، تازه در شرایطی است که با وجود تلفات سنگین انسانی و خسارات بالای ادوات نظامی هنوز نتوانسته بیش از چند کیلومتر وارد غزه شود که آن هم بیشتر زمینهای کشاورزی این باریکه را شامل میشود.
نکته آنکه؛ تحولات ۴۰ روز گذشته چه در بعد میدانی و چه از نقطه نظر راهبردی کاملا روشن ساخت که دستیابی اسرائیل به هدف راهبردی اعلام شده در خصوص نابودی حماس، به هیچ وجه قابل تحقق نیست.
زمینگیر شدن ارتش رژیم در باریکه غزه و نابودی دهها تانک و خودرو زرهی و کشته شدن صدها سرباز و افسر بلندپایه در نبردهای اخیر نماد روشنی از شکست میدانی اسرائیل در برابر یک جریان فکری-اعتقادی است که حتی اگر همه امکانات و تجهیزات در اختیارش نیز نابود شود بهدلیل پشتوانه و گستره آنان اساسا قابل نابودی نیست.
نورنیوز